متولد 1359 / اصفهان
فارغ التحصيل هنرستان هنرهاي زيبا
کارشناس ارشد رشته کارگرداني سينما / سوره
فعاليت در زمينه کارگرداني، تصويربرداري و تدوين
عضو کميته مستند انجمن سينماگران اصفهان
دو دوره تدريس در انجمن سینمای جوان اصفهان در رشته تصويربرداري
عضو گروه تياتر ديگر
شرکت در کارگاه هاي تخصصي جشنواره سينما حقيقت
فیلم ها :
نصرت الله محتشم متولد سال 1298 در تهران مي باشد. وي فارغ التحصيل رشته ي حقوق و علوم سياسي مي باشد. فعاليت هنري را از سال 1308 با بازي در تئاتر فرهنگ رشت شروع كرد و بعدتر آن را زير نظر سيدعلي نصر، در تئاترهاي استوديو درام كرمانشاهي، نكيسا، تهران و فردوسي ادامه داد و در ضمن با عبدالحسين نوشين نيز همكاري داشت. از نمايش هاي عمده ي وي مي توان به نمايش هاي ذيل اشاره كرد: شاه صفي، ناپلئون، نادرشاه و فتح هندوستان، ابومسلم خراساني، توپاز، سايه ي حرم، جنايت يا مرگ آغامحمدخان، صلاح الدين عباس، حبيب و مريم، ناصرالدين شاه، منظوم، دون ژاون، برزو و رستم و سهراب. فعاليت سينمايي را از سال 1314 با بازي در فيلم «شيرين و فرهاد» آغاز كرد. از دهه ي 1320 به فعاليت در راديو مشغول شد؛ و از سال 1331 كار در دوبلاژ را نيز به فعاليت هايش افزود. وي دو دوره در سال هاي 1331 و 1341 رياست اداره ي نمايشات كشور را به عهده داشته است. وي همسر ژاله علو (بازيگر قديمي تئاتر و سينما) بوده است. در سال 1359 در تهران درگذشت.
مصطفی آل احمد، متولد سال ۱۳۴۹ در تهران و دارای مدرک کارشناسی نمایش از دانشگاه هنر است.
آثار او در جشنواره های مونترال کانادا، پوسان کره جنوبی، توکیو ژاپن، تــواکران سوئیس، تامپره فنلاند و مونتی کاتینی ایتالیا به نمایش درآمده و موفق به دریافت مدال یونیکا، مدال نقره ایبنزه و برنده بهترین فیلم اکسپریمنتال جشنوارۀ ملل اتریش شده است.
فیلم ها:
جوایز :
حضور در :
عبدالحسین سپنتا
چهارم خرداد، سالروز تولد یکصدوپنج سالگی عبدالحسین سپنتا است. مردی که فیلم «دختر لر» را بهعنوان «اولین فیلم ناطق ایرانی» ساخت و کشورش را خیلی زود در زمره نخستین کشورهایی قرار داد که توان ساخت فیلم ناطق را کسب کردهاند.
عبدالحسین سپنتا که در زمینه تاریخ، ادبیات و ایرانشناسی تحصیل کرده بود، به سینما و فیلمسازی هم علاقه داشت و در روزگاری که بیشتر، فیلمها صامت ساخته میشد، توانست برای اولین بار، فیلمی را بسازد که ایرانیان، زبان مادری خود را در آن میشنیدند.
حال که 43 سال از درگذشت این هنرمند میگذرد، شاید تنها جایی که بتوان سراغش رفت و یادی از او کرد، آرامگاهش باشد، اما این روزها دیگر، آنجا هم نمیتوان رفت؛ چرا که دیگر نشانی از سنگ قبر «عبدالحسین سپنتا» هم پیدا نمیشود.
عبدالحسین سپنتا در یک آرامگاه خانوادگی در اصفهان و در نزدیکی تخت فولاد (یکی از چند قبرستان قدیمی و مهم جهان اسلام) دفن شده است. در این آرامگاه چند تن دیگر از اعضای خانواده او در زیر بنای طاقی شکلی دفن شده بودند، اما حدود هفت سال قبل، به بهانه ساماندهی این فضا، نبش قبر صورت گرفت و پیکر عبدالحسین سپنتا و پنج تن دیگر از بستگانش به گوشهای از این محوطه، در کنار دیوار یک خانه مسی منتقل شد.
این اتفاق در حالی رخ داده که تاکنون وضعیت این آرامگاه نه تنها بهتر نشده، بلکه مدتی است سنگ قبر مرحوم عبدالحسین سپنتا هم مفقود شده و اثری از آن وجود ندارد.
برای یادکردی از عبدالحسین سپنتا در سالروز تولدش و نیز پیگیری وضعیت آرامگاه او، به سراغ فرزند این هنرمند رفتیم. ساسان سپنتا، که 78 سال سن دارد و در حوزه زبان و ادبیات فارسی و موسیقی تحصیل کرده است، به ندرت حاضر به انجام مصاحبه میشود. با این حال او در گفتوگویی مطالبی را درباره پدرش و ساماندهی آرامگاهش مطرح کرد.
پدر شما با ساخت فیلم «دختر لر» به شهرت رسید. ابتدا کمی از او و آنچه درباره ساخت این فیلم و دیگر کارهای مرحوم سپنتا میدانید، بگویید.
ساسان سپنتا: پدرم پیش از آغاز کار فیلمسازی بیشتر در زمینه ایرانشناسی، تاریخ و ادبیات مطالعه میکرد و ضمن آن، با تماشاخانه زرتشتیان هم همکاری میکرد. بعدها توسط یکی از پارسیان هند به نام «دینشاه ایرانی» که مرد ادیبی بود، برای ادامه تحصیل به هند دعوت شد و در آنجا کتابهایی را هم از زبان انگلیسی ترجمه کرد که از آن جمله به «اخلاق ایران باستان» میتوان اشاره کرد.
زمانی که پدرم در هندوستان بود، با «اردشیر ایرانی» که یک کمپانی فیلم داشت، آشنا شد. در این کمپانی، اولین فیلم ناطق هندی ساخته شده بود و این آشنایی و بازدید مرحوم سپنتا از آنجا، او را به فکر انداخت که چرا فیلمی به زبان فارسی نداریم؟
به این ترتیب او شروع کرد به مطالعه کتابهای مرتبط با فیلمسازی و کمی هم شیوه کارگردانی را در کمپانی یاد گرفت و بعد سناریوی «دختر لر» را نوشت و سال 1311 آن را ساخت.
البته پیدا کردن هنرپیشه برای این فیلم، مخصوصا هنرپیشه زن، خیلی مشکل بوده و در نهایت همسر یکی از کارمندان «اردشیر ایرانی» که اصالتا کرمانی بود و در هند زندگی میکرد، ایفای این نقش را قبول کرد و به عنوان اولین هنرپیشه زن ایرانی در فیلم «دختر لر» بازی کرد.
آنطور که میدانم، گویا نمایش این فیلم در آن زمان برای مردم بسیار جالب بوده، چون فیلمی را به زبان خودشان میدیدند.و ساخت این فیلم قبل از آن بوده که شما به دنیا بیایید، درست است؟
بله. من در سال 1313 متولد شدم و فیلم «دختر لر» سال 1312-1311 ساخته شد؛ در واقع در زمان ساخت فیلم، مادر و مادر بزرگم به همراه پدرم به هند رفته بودند ولی از آنجا که ساخت فیلم مدت زمان زیادی طول میکشید، مادرم در زمان بارداری به دلیل گرمای هوای هند به ایران برگشت.
بعد از «دختر لر» هم مرحوم سپنتا کار فیلمسازی را ادامه داد؟
بله. در همان سال 1313 که قرار بود جشن هزاره فردوسی را در توس بگیرند، فیلم فردوسی را تهیه کرد. بعد فیلم «شیرین و فرهاد» و بعد از آن در در استودیویی دیگر، فیلم «چشمان سیاه» را ساخت. «لیلی و مجنون» هم اثر دیگری بود که او تهیه کرد و اینها همگی جزو اولین فیلمهای فرهنگی - هنری ایران هستند. در حالی که با مطرح شدن واژه «فیلمفارسی»، خیلیها به دلیل نداشتن اطلاعات کافی نمیدانستند که برخی از فیلمهای قبل از انقلاب، فرهنگی- هنری بودهاند.
پدرتان بعد از آن دیگر فیلمی نساخت؟
کلا پنج فیلم ساخت و سناریوی «عمر خیام» را هم نوشته بود که با جنگ جهانی دوم و قطع ارتباط کمپانیهای فیلمسازی با ایران همراه شد.
سناریوی این فیلم را دارید یا به جایی مثلا موزه سینما دادهاید؟
متن سناریو را دارم ولی نسبت به موزه حساسیت دارم، چون بسیاری از آثاری که به موزهها داده شده، گم شدهاند.
یادم میآید سال 1334 که در دانشگاه تهران تحصیل میکردم و موسیقی را نزد استاد صبا، کلنل وزیری و روح الله خالقی یاد میگرفتم، به سختی توانستم صفحات قدیمی از آثار این اساتید را پیدا کنم. ضمن اینکه تعداد زیادی از صفحات مربوط به این افراد به ویژه مرحوم خالقی (آهنگساز سرود ای ایران) که جمعآوری شده بود، در سال 58 ناپدید شد و شاید هم به تاراج رفت.
با این وجود برخی از آثار مربوط به پدرم را در اختیار آقای جمال امید قرار دادم که او هم به موزه سینما داد.
تا به حال به موزه سینما رفتهاید تا یادگاریهای پدرتان را آنجا ببینید؟
بله. اتفاقا از رفتن به موزه سینما خاطرهای هم دارم. حدود 15 -10 سال قبل که در تهران بودم، روزی پیاده به سمت لالهزار میرفتم که دیدم گوشهای روی یک تابلو نوشته «موزه سینما». پیش از ظهر بود و برای دیدن موزه زنگ آن را زدم. بعد از چند دقیقه خانمی در را باز کرد و گفت موزه تعطیل است و با اینکه خود را معرفی کردم، در را بست و رفت. بعد از آن هم دیگر به موزه سینما نرفتم و الان حتی اگر دعوتم هم بکنند، نمیروم. البته همین جا غیابا از خانم طاهری که در فیلم خانه ملی ایران حضور دارد، برای فعالیت و دلسوزیشان جهت جمع آوری و حفظ فیلمهای قدیمی تشکر میکنم.
یکی از جاهایی که به نوعی یادبودی برای مرحوم سپنتا محسوب میشود، آرامگاه اوست که چند سال قبل به دلیل آنچه ساماندهی گفته شد، نبش قبر شد ولی وضعیت آنجا خیلی سامانی پیدا نکرده و اخیرا سنگ قبر پدرتان هم گویا مفقود شده است. قرار نیست برای انجا کاری کنید؟
محلی که پدرم در آنجا دفن شده، آرامگاه تعدادی دیگر از اعضای خانوادهام از جمله دو مادربزرگ و دایی پدرم نیز هست. در این محوطه بنای طاقی شکلی ساخته شده بود که سقف آن در حال ریزش بود. از آنجا که برخی از اعضای فامیل برای خواندن فاتحه بر سر مزار میآمدند، قرار شد این محل را ساماندهی کنیم.
عنایتالله فمین
زاده ۱۲۸۹
عشقآباد
درگذشته ۱۳۶۴
ملیت ایران
تحصیلات لیسانس فیلمبرداری از دانشکده عالی سینماتوگرافی مسکو
زمینه فعالیت فیلمبردار
سالهای فعالیت ۱۳۳۱ - ۱۳۵۰
صفحه در وبگاه IMDb | |
صفحه در وبگاه سوره |
عنایتالله فمین (زاده ۱۲۸۹ - درگذشته ۱۳۶۴) فیلمبردار اهل ایران است.
مدیر فیلمبرداری
مبارزه با شیطان (۱۳۵۰)
بی عشق هرگز (۱۳۴۵)
سرسام (۱۳۴۴)
نابغه هفت ماهه (۱۳۴۲)
فیلمبرداری
سالار مردان (۱۳۴۷)
ایمان (۱۳۴۶)
جاده زرین سمرقند (۱۳۴۶)
روزهای تاریک یک مادر (۱۳۴۶)
زیر گنبد کبود (۱۳۴۶)
انسانها (۱۳۴۳)
سه تفنگدار (۱۳۴۳)
ساحل انتظار (۱۳۴۲)
وحشت (۱۳۴۲)
فریاد نیمه شب (۱۳۴۰)
شبنشینی در جهنم (۱۳۳۵)
امیرارسلان نامدار (۱۳۳۴)
راهزن (۱۳۳۴)
غروب عشق (۱۳۳۴)
آغا محمدخان قاجار (۱۳۳۳)
دسیسه (۱۳۳۳)
شاهین طوس (۱۳۳۳)
عروس دجله (۱۳۳۳)
گمگشته (۱۳۳۳)
افسونگر (۱۳۳۲)
چهره آشنا (۱۳۳۲)
شبهای تهران (۱۳۳۲)
غفلت (۱۳۳۲)
گرداب (۱۳۳۲)
عشق (۱۳۳۱)
مادر (۱۳۳۱)
فخری پازوکی در سال 1322 به تئاتر جامعه ی باربد می پیوندد و زیر نظر مهرتاش مشغول به کار می شود. او بعدها به ازدواج سروش خلیلی –بازیگر- در آمد.
بازی در تئاتر را از بیست و پنجم شهریور 1347 آغاز کرد با نمایشی تحت عنوان حکومت زمان خان و روی هم در سه نمایش نامه بازی داشت.
اما بازی در سینما را قبل از تئاتر و از سال 1330 آغاز کرده بود. نخستین فیلم اش در سال 1330 پریچهر نام داشت.
وسوسه سال 1367
فخری پازوکی در سال 1370 در تهران درگذشت
درباره این سایت